ما باید چی کار کنیم؟
After all that we’ve been through.
بعد این همه مدت که با هم رابطه داشتیم.
When everything that felt so right is wrong,
وقتی همه ی چیزایی که احساس می کردیم کاملا درسته اشتباه از آب در میاد،
Now that the love is gone.
حالا که عشق بینمون مرده.
There is nothing left to prove,
چیزی واسه ثابت کردن باقی نمونده،
No use to deny this simple truth.
نه حتی چیزی که ازش استفاده کنم برای انکار این حقیقت ساده.
Can’t find the reason to keep holding on,
نمی تونم دلیلی برای موندن پیدا کنم،
Now that the love is gone
حالا که عشق بینمون مرده
There is nothing left to prove,
چیزی واسه ثابت کردن باقی نمونده،
No use to deny this simple truth.
نه حتی چیزی که ازش استفاده کنم برای انکار این حقیقت ساده.
Can’t find the reason to keep holding on!
نمی تونم دلیلی برای موندن پیدا کنم!
Now that the love is gone (love is gone)
حالا که عشق بینمون مرده (عشق مرده
love is gone
عشق مرده
love is gone
عشق مرده
love is gone
عشق مرده
Feel so hurt inside
از درون احساس رنج زیادی می کنم
love is gone
عشق مرده
Feel so hurt inside
از درون احساس رنج زیادی می کنم
Got to find the reason.
باید دلیل رو پیدا کنم.
What are we supposed to do?
ما باید چی کار کنیم؟
After all that we’ve been through.
بعد این همه مدت که با هم رابطه داشتیم.
When everything that felt so right is wrong,
وقتی همه ی چیزایی که احساس می کردیم کاملا درسته اشتباه از آب در میاد،
Now that the love is gone.
حالا که عشق بینمون مرده.
There is nothing left to prove,
چیزی واسه ثابت کردن باقی نمونده،
No use to deny this simple truth.
نه حتی چیزی که ازش استفاده کنم برای انکار این حقیقت ساده.
Can’t find the reason to keep holding on,
نمی تونم دلیلی برای موندن پیدا کنم،
Now that the love is gone (love is gone)
حالا که عشق بینمون مرده (عشق مرده)
What are we supposed to do?
ما باید چی کار کنیم؟
After all that we’ve been through.
بعد این همه مدت که با هم رابطه داشتیم.
When everything that felt so right is wrong,
وقتی همه ی چیزایی که احساس می کردیم کاملا درسته اشتباه از آب در میاد،
Now that the love (Now that the love) is gone.
حالا که عشق بینمون (حالا که عشق بینمون) مرده.
Now that the love is gone!
حالا که عشق بینمون مرده!
There is nothing left to prove,
چیزی واسه ثابت کردن باقی نمونده،
No use to deny this simple truth.
نه حتی چیزی که ازش استفاده کنم برای انکار این حقیقت ساده.
Can’t find the reason to keep holding on,
نمی تونم دلیلی برای موندن پیدا کنم،
Now that the love (Now that the love) is gone.
حالا که عشق بینون (حالا که عشق بینمون) مرده.
love is gone
عشق مرده
love is gone
عشق مرده
love is gone
عشق مرده
Got to find a reason, got to find a reason… (Repeat)
باید یه دلیل پیدا کنم، باید یه دلیل پیدا کنم…
love is gone
عشق مرده
Got to find a reason to hold Love!!
باید یه دلیلی پیدا کنم تا عشق رو حفظ کنم!!
Love is Gone!
عشق مرده