loading...
FindLyrics |ترجمه آهنگ های خارجی,دانلود آهنگ های خارجی
FindLyrics.ir بازدید : 1673 نظرات (0)


In the last moments of the dawn,

در آخرین لحظات سپیده دم
Before the day begins, before we say goodnight,

قبل از اینکه روز شروع شود، و قبل از اینکه از هم خداحافظی کنیم
Hold me now, kiss me now,

مرا حال در آغوش بگیر، مرا حال ببوس
My hands are shaking, and my heart is aching,

At the thought of making love with you,

از فکر کردن به شروع عاشقی با تو دستانم به لرزه می افتند و قلبم به تپش


Tonight, I would never dream that I would fall in love,

امشب، دیگر در رویای عاشقی نخواهم بود
And it would be with you,

و این به تو بستگی دارد
We're out at sea, just you and me,

ما در کنار ساحل هستیم، تنها، تو و من
Now the wind is blowing, and my passion is growing,

و حال باد می وزد، و احساسات در من شعله ور می شوند
And your eyes are glowing with the light of love;

و چشمان خیره ات را در روشنایی عشق می بینم

There is no explanation why it should be this way,

دلیلی برای اینکه چرا اینطور شده وجود ندارد
For you and me, must be destiny,

چون برای من و تو این تنها سرنوشت است
And from a new horizon, you came right out of the blue;

و ازافقی تازه، تو از درون عشق ظاهر شدی

With the last moments of the dawn,

در آخرین لحظات سپیده دم
Could be the first day of my life with you;

میش ود که این اولین روز زندگی من و تو باشد

Hold me now, kiss me again,

مرا در آغوش بگیر، باز مرا ببوس،
'Cos my hands are shaking,

and my heart is aching,
As the dream of making love with you
Comes true...........

دستانم به لرزش افتاه اند و قلبم به تپش،

 چون رویای عاشقی با تو به حقیقت تبدیل شده

In the last moments of the dawn, the last moments of the dawn..

در آخرین لحظات سپیده دم، در آخرین لحظات سپیده دم


FindLyrics.ir بازدید : 1415 نظرات (0)

 

At separate tables we sit down to eat,

 رو میزهایی جدا از هم می شینیم و غذا می خوریم
In separate bedrooms we go to sleep at night,

شبا تو اتاق خوابهای جدا از هم می خوابیم
I only wish you knew how much,
You've been on my mind;

کاش میدونستی که چقدر تو فکرمی

I think about you when the morning comes,

وقتی صبح میشه به تو فکر می کنم
I think about you when all my day is done,

و به تو فکر می کنم و قتی کل روزم به پایان میرسه
Wondering what you are doing now,

همش تو این فکرم که الان داری چیکار می کنی
Are you lonely too?

یعنی تو ه ممثل من تنهایی

Because I - I miss you here tonight,

چون من – من امشب خیلی دلم برات تنگ شده
And I wish you were by my side

و ای کاش الان پیشم بودی
And I don't want to let go;

و نمیخوام بی خیالت بشم

At separate tables we sit down to write,

رو میزهایی جدا از هم می شینیم و می نویسیم
The separate letters that never see the light,

نامه هایی جداگانه که نوری ندیدن
If only we could just agree,

ای کاش میشد که با هم به تفاهم برسیم
To read between the lines;



I want to see you and I know what I will say,

می خوام ببینمت و میدونم وقتی دیدم چی میخوام بهت بگم
We must be crazy to throw it all away,

باید ابله باشیم که این احساست رو دور بریزیم
Never knowing what is lost,

Before it's all too late;

هیچ وقت تا دیر نشه نمی فهمیم که چیو از دست دادیم

Because I - I miss you here tonight,

چون من – من امشب خیلی دلم برات تنگ شده
And I wish you were by my side

و ای کاش الان پیشم بودی
And I don't want to let go;

و نمیخوام بی خیالت بشم

Yes I - I miss you here tonight,

آره من – من دلم امشب خیلی برات تنگ شده
And when I hold you by my side,

و وقتی تورو در آغوشم می گیرم
Well I'm not going to let go.

خب، نمیخوام بذارم که از پیشم بری

FindLyrics.ir بازدید : 2000 نظرات (0)

 

آه، چطور در انتهای این سفر
I lie in the heat of the night,

 

در گرمای شب استراحت می کنم
Feeling the heartache, wondering why,

 

قلبم درد می گیرد، نمیدانم چرا
I want a friend,

 

به یک دوست نیاز دارم
I want a friend to lay down beside me,

 

به دوستی نیاز دارم که پیشم بخوابد
I want a friend,

 

به یک دوست نیاز دارم
I want her now,

 

و همین الان به او نیاز دارم
Someone who knows what I mean

 

کسی که حرف مرا بفهمد
When I say, that I need

 

وقتی که می گویم که نیاز دارم . . .

Tender hands to hold me,

 

به دستانیمهربان که مرا در آغوش بگیرد
I need tender hands tonight,

 

امشب به آن دستان مهربان نیاز دارم
Will you lay them on my shoulders,

 

آنها را بر شانه هایم می گذاری؟
Will you lay them on my eyes,

 

آنها را بر روی چشمانم می گذاری؟
And I need tender hands to take me,
All the way to paradise,

 

و به دستانیمهربان که مرا به سوی بهشت ببرد
And then, when it's over,

 

و وقتی به پایان می رسد
I need tender hands
To hold me through the night;

 

به دستانیمهربان نیاز دارم که مرا در شب در آغوش بگیرد

Touch me with your velvet mouth,

 

مرا با لبان نرمت نوازش کن
I will give all the love that I have,

 

تمام عشقم را به تو خواهم داد
Under the moonlight, reaching your heart,

 

زیر نور ماه، به قلبت می رسم
Where are you now, where are you now,

 

حال کجایی، حال کجایی؟
Come out of the shadows,

 

از سایه ها بیرون بیا
Where are you now, I want you now,

 

حال کجایی؟ حال به تو نیاز دارم
You know that I cannot always be strong,

 

میدانی که همیشه نمی توانم محکم باشم
And I need
و نیاز دارم به. . .
Tender hands to hold me,

 

به دستان مهربان که مرا در آغوش بگیرد
I need tender hands tonight,

 

امشب به آن دستانیمهربان نیاز دارم
Will you lay them on my shoulders,

 

آنها را بر شانه هایم می گذاری؟
Will you lay them on my eyes,

 

آنها را بر روی چشمانم می گذاری؟
And I need tender hands to take me,
All the way to paradise,

 

و به دستان مهربان که مرا به سوی بهشت ببرد
And then, when it's over,

 

و وقتی به پایان می رسد
I need tender hands
To hold me through the night;

به دستان مهربان نیاز دارم که مرا در شب در آغوش بگیرد


I am only a voice in a city of noise,

من تنها صدایی هستم در سر و صداهای یک شهر
Can you hear me this time,

 

ایا این بار می توانی مرا بشنوی؟
I see the storm grow,

 

احساس می کنم که طوفانم قوی و قوی تر می شود
There's a light in the desert tonight;
و امشب نوری در این صحرا روشن می شود


And I need tender hands,

به دستانی مهربان نیاز دارم
Give me tender hands,

 

آن دستان مهربانت را به من بده
Will you lay them on my shoulders,

 

آنها را بر شانه هایم می گذاری؟
Oh give me
Tender hands to take me
All the way to paradise,

 

و به دستان مهربان که مرا به سوی بهشت ببرد
And then, when it's over,

 

و وقتی به پایان می رسد
I need tender hands
To hold me through the night;darling,

 

به دستانیمهربان نیاز دارم که مرا در شب در آغوش بگیرد عزیزم
My tender hands will hold you
Through the night;

 

دستان مهربان من نیز تو را در طول شب در آغوش خواهد گرفت

I want your tender hands,

 

به دستان مهربانت نیاز دارم
You have tender hands,

 

تو دستان مهربانی داری
I want those tender hands,

 

به آن دستان مهربان نیاز دارم
Tender hands...

دستان مهربان

FindLyrics.ir بازدید : 1202 نظرات (0)

 

The cafes are all deserted; the streets are wet again,

کافه های متروکه گشتند و باز خیابانها خیس شدند
There's nothing quite like an out of season holiday town,
In the rain,

هیچ چیز بسان تعطیلات آخر سال یک شهر در باران نیست
When the tourists go and the cold winds blow,

هنگامی که توریستها از شهر می روند و بادها شروع به وزیدن می کنند
And my girl is on a plane, home...

و دوست دختر من نیز با هواپیما در حال پرواز به سمت خانه اش است

I'm never going to love another, the way that I have loved you,

هرگز کس دیگری را این طور که عاشقت هستم، دوست نخواهم داشت
It's taken me a little time to discover it,

کمی طول کشید تا این را بفهمم
Now I know it's true, but fatal hesitation,

و حال به این حقیقت پی بردم، اما این تردید کشنده بود
Made me miss the show,

که باعش شد این نمایش را از دست بدهم

Oh Romeo is standing in the rain,

آه، رومه او در باران ایستاده
And I know that I have let her slip away,

و میدانم که من گذاشتم او از بین برود
Fatal hesitation, fatal hesitation...

تردیدی کشنده بود، تردیدی کشنده بود

I saw you again this morning, walking down the beach,

باز امروز صبح تورا دیدم، که در کنار صاحل قدم می زدی
And though you are a thousand miles away,

و می نمود که هزاران مایل از خود دوری
You were only just out of reach, but when I got up close,

نمیشد به تو دست یافت، اما وقتی نزدیک شدم
And I saw her face, I knew it couldn't be so, no, no;

و صورتش را دیدم، فهمیدم که واقعا نمیشد، نه نه، نمیشد

Oh Romeo is standing in the rain,

آه، رومه او در باران ایستاده
And I, yes I know, I have let her slip away,

و من، بله من میدانم که من گذاشتم او از بین برود
Fatal hesitation, fatal hesitation,

تردیدی کشنده بود، تردیدی کشنده بود
I'm going to get on my boat and sail away;
میخواهم با قایقم به سفری دور بروم


Oh Romeo is standing in the rain,

آه، رومه او در باران ایستاده
And I, yes I know, I have let her slip away,

و من، بله من میدانم که من گذاشتم او از بین برود

Fatal hesitation,

تردیدی کشنده بود
Fatal hesitation,

تردیدی کشنده بود
Fatal hesitation,

تردیدی کشنده بود
Fatal hesitation...

تردیدی کشنده بود

I'm going to read a little Shakespeare,

میخواهم داستان کوتاهی از شکسپیر بخوانم
And get her out of my head,

و اورا از ذهنم خارج کنم
It doesn't matter any more,

دیگر برایم مهم نیست
I'm going to miss her just a little bit,

میخواهم کمی دلم برایش تنگ شود
Just a little bit...

فقط کمی

FindLyrics.ir بازدید : 5037 نظرات (1)

 

In from the coast, riding like the wind and racing the moon,

در طول ساحل، چون باد میرانم و با ماه مسابقه می دهم
Shadows on the road, dancing and a-weaving like a crazy fool.

سایه هایی که در جاده هستند، می رقصند و چون دیوانه ای می چرخند
A horseman is coming, death in his heart, for a rendezvous,

مردی اسب سوار نزدیک می شود، مرگ را میشود درون قلبش دید،
And where the traveller goes, nobody knows,

و اینکه آن مسافر کجا می رفت، هیچکس نمیدانست
Where the traveller goes, nobody knows....

اینکه آن مسافر کجا می رفت، هیچکس نمیدانست

A candle in the night, fear on every face when he goes inside

با شمعی در شب، با هر قدم که بر میداشت می ترسید
(Maybe he's on the run?)

شاید عجله داشت
Get back from the bar! A stranger in town is a dangerous sight

از کافه بر میگشت یک غریبه در شهر فرد خطرناکیست
(Maybe he's got a gun?)

شاید تفنگ داشت
"Bring a bottle of whisky, landlord, I wanna talk for a while."

یک بطری ویسکی بیاورید، مدیر اینجا، میخواهم کمی با تو حرف بزنم
And where the traveller goes, a cold wind blows,

و اینکه آن مسافر کجا می رفت، باد سردی می وزید
Oh, where the traveller goes, a cold wind blows....

آه، اینکه آن مسافر کجا می رفت، باد سردی می وزید

There is something in his eyes, something in his hands,

چیزی در چشمانش است، و چیزی در دستانش
You can almost smell his revenge!

تقریبا میتوانی کینه را در او احساس کنی
And whoever he is after, it will be disaster:

و هر کس که به دنبالش باشد فاجعه ای به دنبالش است
This man is gonna take him to the very end....

این مرد او را تا عبد دنبال خواهد کرد

Well, the landlord he trembled, staring at a face he'd seen somewhere before.

خب، صاحب آنجا با ترس و لرز سخن گفت

 در حالی که به چهره ای که جایی قبلا دیده بود خیره شده بود
(You laid him in the ground)

تو او را در زمین چال کردی
Suddenly remembers a killing, yes, a murder, many years before.

ناگهان قطلی را به یاد آورد، بعله، یک جنایت، چندین سال پیش
('Twas you that shot him down)

تو او را با تفنگ کشتی
He said to a boy: "Saddle me the black; I'll meet you down below.

به پسرک گفت، زین مشکی را برایم آماده کن، آن پایین تورا خواهم دید
With this man I must talk, yes with this traveller I'll go,

می بایست با این مرد صحبت کنم، آری با این مسافر خواهم آمد
With this man I must talk, yes with him I must go."

می بایست با این مرد صحبت کنم، آری با او می بایست بروم

There is something in his eyes, something in his hands,

چیزی در چشمانش است، و چیزی در دستانش
You can almost smell his revenge!

تقریبا میتوانی کینه را در او احساس کنی
And whoever he is after, it will be disaster:

و هر کس که به دنبالش باشد فاجعه ای به دنبالش است
This man is gonna take him to the very end....

این مرد او را تا عبد دنبال خواهد کرد

And they were never seen again!

و هیچکس دیگر آنها را از آن پس ندید

 

FindLyrics.ir بازدید : 1057 نظرات (0)

 

The long and winding road that leads to your door,

راه دراز و توفانی که به در خانه تو ختم میشه

Will never disappear,

هرگز محو نخواهد شد

I've seen that road before; It always leads me here,

من این راه را قبلا هم دیده بودم، من رو همیشه به اینجا راهنمایی می کنه

Lead me to your door;

من رو به در خانه تو راهنمایی می کنه

 

The wild and windy night that the rain washed away,

و اون شب وحشی و توفانی که بارون با خودش برد

Has left a pool of tears crying for the day,

برکه ای از اشکهایی رو که برای اون روز ریختم رو از خودش بجا گذاشت

Why leave me standing here, let me know the way;

چرا منو اینجا رها کردی، بذار راهم رو پیدا کنم

 

Many times I've been alone and many times I've cried,

خیلی وقتا بود که تنها بودم و خیلی وقتها اشک ریختم

Anyway you'll never know the many ways I've tried,

ولی هرگز راه هایی رو که امتحان کردم رو نخواهی فهمید

But still they lead me back to the long winding road,

ولی باز تمامشون من رو به اون راه بلند و توفانی راهنمایی می کنن

You left me standing here a long, long time ago,

تو خیلی وقت پیش منو اینجا رها کردی

Don't leave me waiting here, lead me to your door;

منو اینجا منتظر نذار، منو به در خونت راهنمایی کن

 

But still they lead me back to the long winding road,

ولی باز تمامشون من رو به اون راه بلند و توفانی راهنمایی می کنن

You left me standing here a long, long time ago,

تو خیلی وقت پیش منو اینجا رها کردی

Don't keep me waiting here, lead me to your door,

Yeah yeah yeah yeah.

منو اینجا منتظر نذار، منو به در خونت راهنمایی کن

 

FindLyrics.ir بازدید : 1436 نظرات (0)

 

I was lost in the dark,

 در تاریکی گم شده بودم
And the fear was in my heart,

و ترس در قلبم نفوذ کرده بود
All around me the forest and the rain,

چیزی که دور و برم بود جنگل بود و باران
Then with the flash of a light, I saw it in the night,

و اون لحظه بود که در تاریکی شب تابش نوری رو دیدم
I must be getting near - Saint Peter's Gate!

باید به دروازه های سینت پیترز نزدیک شده باشم

When I went through the door, he was standing in the hall,

وقتی وارد دروازه شدم او، در وسط سرسرا ایستاده بود
An old man with a beard of shining white,

و پیر مردی با ریشهای سپید و براق
He said "I've been expecting you, let me show you to your room",

بهم گفت: منتظرت بودم، بذار اتاقت رو بهت نشون بدم
And he took me all the way by candlelight,

و من رو در طول راه با نور شمعی راهنمایی کرد
And lying there on the bed, a book, black & red,

و در حالی که اونجا روی تخت دراز کشیدم، کتابی بود با جلدی سیاه و قرمز
My name was written on the front in gold,

و اسم من با رنگ طلایی رو جلدش نوشته شده بود
And when I opened it up, there were pictures of my life,

و وقتی بازش کردم، عکسهایی از دوران زندگیم بود
And a voice began to call from down below;

و صدایی از درونش اومد که

Nobody will get through, nobody,

هیچ کس حق عبور ندارد هیچ کس
Not even you, can escape the Judgement Day,

حتی تو، حتی تو هم نمیتونی از روز رستاخیز فرار کنی
Nobody will be spared, Heaven is only there,

هیچ کس نادیده گرفته نمیشه، تنها بهشت اونجاست
For the ones who satisfy them at - Saint Peter's Gate.

و اون بهشت مخصوص کسانی هست که بتونه در دروازه سینت پیتر اونارو راضی کنه

"Come with me" said that old man, as he took me by the hand

و اون پیرمرد گفت: با من بیا، در حالی که دستمو گرفت
"There is someone here that you have seen before,

و گفت: اینجا چیزی هست که قبلا هم اونو دیدی
In this room on the left, a man who did his best,

در این اطاق سمت چپت، کسی هست که تمام سعیشو کرد
To bring joy and happiness to one and all;

تا خوشی و شادی رو برای مردم بیاره

But in that room on the right, a dictator in life,

ولی تو اون اطاق سمت راستت، کسی که یک فرد خودکامه بود
We've been waiting for him here,as you can tell,

خیلی وقته که منتظر اومدنش به اینجا بودیم
For all the blood he's spilled,

برای تمام خونهایی که به زمین ریخت
And for all the ones he's killed,

و تمام کسانی رو که به قتل رسوند
We condemn him to eternity in hell;

ما اون رو محکو به حبس عبد تو جهنم کردیم

Nobody will get through, nobody,

هیچ کس حق عبور ندارد هیچ کس
Not even you, can escape the Judgement Day,

حتی تو، حتی تو هم نمیتونی از روز رستاخیز فرار کنی
Nobody will be spared, Heaven is only there,

هیچ کس نادیده گرفته نمیشه، تنها بهشت اونجاست
For the ones who satisfy them at - Saint Peter's Gate.

و اون بهشت مخصوص کسانی هست که بتونه در دروازه سینت پیتر اونارو راضی کنه



I woke up with the dawn, there was someone in my room,

وقتی که افتاب داشت طلوع می کرد از خواب بلند شدم،

و اونجا کسی تو اطاق خوابم بود
A woman, like an angel all in white,

بانویی، چون فرشته ای سپید پوش
And then she told me "You must run, for your time has yet to come,

و به من گفت: باید عجله کنی،

چون زمان تو نیز فرا رسیده
Go now, before they change their minds",

حالا باید بری، قبل از اینکه تصمیمشون عوض بشه

And from the window I saw,

A thousand or more,

و از پنجره هزار نفر یا شاید هم پیشتر انسان رو دیدم

Bringing that dictator to his knees,

که دارن اون فرد خودکامه رو به زانو در میارن
And his cries broke the sound,

Of my footsteps on the ground,

و ناگهان صدای گریه و فریادش صدای قدمهای منو در خودش فرو برد
As I made it to the safety of the trees:

در حالی که داشتم جای امنی برای خودم در میان درختها پیدا می کردم

Nobody will get through, nobody,

هیچ کس حق عبور ندارهف هیچ کس
Not even you, can escape the Judgement Day,

حتی تو، حتی تو هم نمیتونی از روز رستاخیز فرار کنی
Nobody will be spared, Heaven is only there,

هیچ کس نادیده گرفته نمیشه، تنها بهشت اونجاست
For the ones who satisfy them at - Saint Peter's Gate.

و اون بهشت مخصوص کسانی هست که بتونه در دروازه سینت پیتر اونارو راضی کنه



Nobody will get through, nobody,

هیچ کس حق عبور ندارد هیچ کس
Not even you, can escape the Judgement Day,

حتی تو، حتی تو هم نمیتونی از روز رستاخیز فرار کنی
Nobody will be spared, Heaven is only there,

هیچ کس نادیده گرفته نمیشه، تنها بهشت اونجاست
For the ones who satisfy them at - Saint Peter's Gate.

و اون بهشت مخصوص کسانی هست که بتونه در دروازه سینت پیتر اونارو راضی کنه

 

FindLyrics.ir بازدید : 1276 نظرات (0)

 

A child is born on a battlefield,

کودکی در میدان نبرد به دنیا می آید
A soldier boy falls to his knees,

پسر بچه ای سرباز، به زانو می افتد
And a woman cries in joy and pain,

و یک زن از روی در و خوشحالی، به گریه می افتد
When will we all live in peace again?

پس چه زمانی باز در صلح و صفا زندگی خواهیم کرد

A child is born where the wild wind blows,

کودکی متولد می شود، در جایی که باد وحشی در حال وزیدن است
In a country torn from the south to the north,

در کشوری که از نیمه به شمال و جنوب تقسیم گشته
And a family runs from day to day,

و خانواده ای که هر روز در حال کوچند
When will we see our home again?

پس چه موقع باز خانه* مان را خواهیم دید

When will we see the simple truth,

پس چه موقع آن حقیقت ساده را خواهیم دید
That the only thing that's worth a damn,

آن حقیقتی را که ارزش لعن خدارا هم ندارد

The life of a child is more than a forest,

زندگی یک کودک بزرگتر از یک جنگل است
The life of a child is more than a border,
Could ever be;

زندگی یک کودک بزرگتر از مرزیست که تا بحال می توانست وجود داشته باشد

A child is born in the desert sun,

کودکی در صحرایی آفتابی متولد می شود
A tiny life has just begun,

و زندگی ناچیزش شروع می گردد
And a mother cries for her hungry babe,

و مادرش برای فرزند گرسنه اش می گرید
When will I feed my boy again?

کی می توانم باز او شیر دهم

A child is born to an ordinary home,

کودکی به دنیا می اید در خانه ای معمولی
East or west, it could be anyone,

غرب یا شرق، هر کسی می تواند باشد
But we all want to know,

ولی میخواهیم بدانیم که
Will my child survive to see the day,

که آیا فرزند ما روزی را خواهد دید که
When we will be secure again?

باز همه ما در امان هستیم

When will we see the simple truth,

پس چه موقع آن حقیقت ساده را خواهیم دید
That the only thing that's worth a damn,

آن حقیقتی را که ارزش لعن خدارا هم ندارد

The life of a child is more than a forest,

زندگی یک کودک بزرگتر از یک جنگل است
The life of a child is more than a border,

زندگی یک کودک بزرگتر از یک مرز است
The life of a child is more than a region,

زندگی یک کودک بزرگتر از یک منطقه است
The life of a child is only a heartbeat from eternity,

زندکی یک کودک تنها ضربان قلب ابدیت است
We must believe, for the sake of humanity,

باید به این چیزها باور داشته باشیم،

بخاطر انسانیت هم که شده
We must believe...

باید باور داشته باشیم

For the sake of humanity, we must believe.

بخاطر انسانیت هم که شده، باید یه این چیزها باور داشته باشیم


تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
کانال ما در تلگرام

هر روز آهنگ های انگلیسی همراه با ترجمه و فایل ترانه و موزیک ویدیو در کانال تلگرام قرار می گیرد لطفا در کانال تلگرامی ما عضو شوید

آدرس : FindLyrics@

روش های نوین یادگیری زبان